بزم عشق
استادرحیم دیندار(کامران)
عشق
در بزم عشق هر چه که تقریر می شود
درخنده های سبز تو تفسیر می شود
هرجا که عاشقی است کند جان نثاردوست
در کارگاه عشق چه تحریر می شود
از من مجو سلامت و بهبودی ای طبیب
دردی است در دلم که نفس گیر می شود
بغض دلم گرفته و بارانیم کنون
کم کم ز دیده اشک سرازیر می شود
مُردم در آرزوی وصال و ندیدمت
ای نازنین بیا که دلم پیر می شود
زخمی که مانده در دلم ا ز تیغ خصم دون
با آفتاب حُسن تو تطهیر می شود
مجنون روی توست دل غم پرست من
زندانی بلاست چه تدبیر می شود
گفتی به غل زلف به بندم دل ترا
دیوانه را چه باک که زنجیر می شود
زنجیرها به پای دلم بسته روزگار
خورده است باده غم و تعزیر می شود
کامران آتشی شده بر پا ز شعر تو
این شعله رفته رفته فرا گير مي شود
نظرات شما عزیزان:
زمان نمی گذرد عمــــر ره نمی سپرد
صــدای ساعت شماطه بانگ تکرار است
نه شنبــه هست ونه جمعـــه
نه پار وپیرار است
جوان وپیر کدام اســــت ؟ زود ودیر کدام ؟
اگر هنوز جوان مانده ای به آن معناست
که عشق را به زوایای جان صلا زده ای
ملال پیری اگر می کشد تو را پیداست
که زیر سیلی تکرار
دست وپا زده ای
زمان نمی گذرد
صدای ساعت شماطه بانگ تکرار است
خوشا به حال کسی که لحظه لحظه اش
از عشق سر شار است
فریدون مشیری
مدیریت مهوش همه جا:
ازشعر ارسالی ابراز لطف و بازدیدتان متشکریم حتما در صقحات اصلی چاب جواهیم

مدیریت مهوش همه جا:
وحید جان از ابراز لطف شما بازدیدکننده عزیز ممنونیم سعی می کنیم بیش از پیش با گسترش نیشتر اشعار ومطالب را بشتر و متتنوع تر کنیم تا رضاست و شادکامی شما ومردم ایران اسلامب را قراهم و غنچه خنده را در لیان همه شما عزیزان مهربان شکوفا کنیم قربون همه شما مهربانان و سر وران گرامی.

مدیریت مهوش همه حا:
پروین جان ما نیز مثل شما به وحود استاد دیندار(کامران) افتحار می کنیم قربون شما
[Web] -
بدان جهت همه از پیر و جوان ونوجوان پسر و دختر عاشقش
شده اند بازدید کنندگان میلیونی موید این امر است
مدیریت مهوش همه جا:
موناز جان استقبال میلیونی مردم ایران اسلامی از سایت ما
اول نطر لطف خدا دوم اشعاراستاد کامران
سوم نظر لطف شما بازدید کنندگان گرامی است